معنی اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به), معنی اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم پ دادن(به)، یاد دادن (به), معنی اkmxاjbj، اkmoتj fi، cاijkاdd lcbj، تugdk , bاbj(fi)، dاb bاbj (fi), معنی اصطلاح اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به), معادل اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به), اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به) چی میشه؟, اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به) یعنی چی؟, اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به) synonym, اموزاندن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم , دادن(به)، یاد دادن (به) definition,